بی همراز(دفتر شعر حشمت الله محمدی)

بگذرد ایام هجران نیز هم ...

بی همراز(دفتر شعر حشمت الله محمدی)

بگذرد ایام هجران نیز هم ...

آتشی در سینه دارد این تن رنجور من 

عاقبت بر عرش بنشاند، دل پر شور من

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

هُرم این آتش حکایت می کند از داغ جان 

هرطرف گیرد زبانه از غمی دارد نشان 

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

رنگ زرد شعله هایش زردی روی منست 

هرچه خاکستر نماید منشاء خوی منست

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

آفرین برآتشی که بانگ دل را سرزند

رازهای خفته در انبان دل را پر زند 

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

گوش کس خواهان آه و ناله های من نبود 

آتش آمد دردها را برد و خاکستر نمود

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

اینک افتادم درون خاکسار عمرخویش

می فشانم برسرم فارغ ز هر آلام و نیش

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

آرزو دارم نبینم سردی این روزها

تا که پایانی نباشد بر سماع و سوزها

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

بزم من در سوزش گسترده ی این آتش است 

منع آتش چون نمایم، اقتضای ذاتش است 

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

من شدم پروانه و او حال من را دیده است 

ماجرای سوختن در گرد شمع بشنیده است

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

دیده است حال خوشم هنگام رقص ارغنون 

شعله ها را می فزاید تا به سر حد جنون

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

می نگویم رمز و راز رقص و بزم سوختن 

گر تو دردت درد من باشد بدانی این سخن

حشمت الله محمدی (بی همراز)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی