بی همراز(دفتر شعر حشمت الله محمدی)

بگذرد ایام هجران نیز هم ...

بی همراز(دفتر شعر حشمت الله محمدی)

بگذرد ایام هجران نیز هم ...

گاه یاد عصر ماضی می کنم

با خیالم عشقبازی می کنم

🌺🌺🌺🌺 

می روم تا خاطرات دور دست

لحظه های گاه بالا، گاه پست

🌺🌺🌺🌺 

کودکی هایی که باید خوش بُدند

لیک با اندوه و حسرت پر شدند

🌺🌺🌺🌺 

حسرت یک دست گرم ومهربان

حسرت بابا که باشد پاسبان 

🌺🌺🌺🌺 

حسرت یک جامه ی نو، وقت عید

دیدن هم، لذت یک بازدید

🌺🌺🌺🌺 

حسرت جوراب وکفش باکلاس

دادن پُز، رخ کشیدن با لباس

🌺🌺🌺🌺 

آرزوی چهره و دست لطیف

سکه ای نو داخل هر جیب کیف

🌺🌺🌺🌺 

حسرت یک سفره ی خوش آب و رنگ

چیده باشد با غذاهای قشنگ

🌺🌺🌺🌺 

جای گونی، باشدت یک کیف نو

حلقه هایش بسته باشد از جلو

🌺🌺🌺🌺 

گرشود زنگ نقاشی در کلاس

پیش این وآن نخواهی، رنگ خاص

🌺🌺🌺🌺 

وصله ای دیده نباشد در لباس

گر ترا خواهند پایین کلاس

🌺🌺🌺🌺 

هیچ استادی نپرسد، بچه ها!

چیست اکنون شغل بابای شما؟

🌺🌺🌺🌺 

یا اگر پرسد نباشد در میان

کودکی با داغ بابا، روی جان

🌺🌺🌺🌺 

کاش می شد بی غم و آزاد بود

چون قناری، نغمه های نو سرود

🌺🌺🌺🌺 

کاش دنیا بود طاهر، مثل آب

جز محبت نشنوی از کس جواب

حشمت الله محمدی ( بی همراز)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی