دردم از یارست و از اغیار نیست
هیچ گُل را بینصیب از خار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ماه من گشتی ، بمان بر بام من !
غیر کویت ،آشیان ،انگار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
کی توان این عشق را در بند کرد
مرغ زیرک را ،قفس، تیمار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
گر دهی فرمان که سر را وا نهم
شوقِ سربازی، مرا ،انکار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
زندگی یابم از این سر باختن
طایر قُدسی، پیِ مُردار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
جان فدای عشق جانان می کنم
زین طریقت، هیچ کاری عار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
نور حق جویم که گردم غرق نور
بیرُخت، این کلبه را انوار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
قِبلِه ام هرگز نمی گردد دو تا
قلب عاشق، با تکثّر کار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
بندگی در مکتب ما سروریست
این شرافت را کسی، بیزار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
داغ هجران، گر تو را سوزی نداشت
مرد باید ،جای دون و خوار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
پاک کن دل را به شوق وصل یار!
هرزگان را رخصت دیدار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
مست شو! مستانه زی! مستانه میر!
در حریم جان،کسی هُشیار نیست
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
حشمت الله محمدی ( بی همراز)
همدان ،فروردین۱۴۰۳